مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
روی پـیــشانی او، باب تـشـهّـد وا بـود اَشـهَـدُ اَنَّ کـه او هـم پـسـر زهـرا بود آب می داد عـطـشناک تریـن صحـرا را چشم هایـش که بـه سـمت افـق اعلا بود یا رب، این مشک طلاییّ کدامین سقّاست؟ که در او کیـفـیتِ جـلوۀ صـد دریـا بود قسمت اعظم مشک تو پر از معرفت است ارتـفـاع عـلـم دست تـو، دور از ما بود دست تو هـمـهمـۀ بـال مـلائک را دیـد بـدنـت کـعبـۀ تـسـبـیـح کـبـوتـرها بود لب به دریا نزدی چون که خود اقیانوسی آن که باید بزند بـر تو لـبش، دریا بود! |